يكي از ويژگي هاي بسيار مهم زبان زايايي يا خلاقيت ان است . زايايي واژگاني به اهل زبان امكان ميدهد تا همراه با تغييراتي كه در جامعه انها رخ ميدهد كلمههاي تازه يسازند. اشتقاق يعني اينكه ما بتوانيم از اسم يا صفت ,فعل بسازيم ويا از فعل, اسم يا
در انگليسي ion صفت بسازيم مثلا با كلمه
ionization, ionizable, ionizability ,,…ionize , ionized, ionizer, ionizing,
ميتوانيم بسازيم.
حال ببينيم در زبان فارسي وضع چگونه است
١) در زبان فارسي فقط افعال ساده يا بسيط هستند كه زايايي دارند
٢) امروزه ديگر درزبان فارسي فعل ساده ساخته نميشود
٣) شمار افعال سادهاي كه زايايي دارند واز گذشته به ارث رسيدهاند بسياركم است
٤) از اين شما اندك نيز يسياري در حال از بين رفتن هستند وجاي خود را به افعال مركب ميدهند افعال مركب هم عقيم هستند ( زايايي ندارند) يعني نميتوان از انها مشتق به دست اورد
٥) از مصدرهاي جعلي چه انها كه از اسمهاي فارسي ساخته شدهاند وچه انها كه از كلمههاي عربي ساخته شدهاند مشتق به دست نميايد ( مصدر هاي جعلي زايايي ندارند )
٦) نتيجه اينكه زبان فارسي گرچه امروزه براي براوردن نيازهاي روزمره مردم مشكلي ندارد اما براي كلمهسازي علمي از زايايي وتوتن كافي برخوردار نيست ونميتواند يك زبان علمي باشد
:برای درک بهتر منظور، چند مثال ارائه میشود
فعل نمودن را در نظر بگيريد. از اين فعل قديمي مشتقهاي زيادي به دست امده، مانند
نمود- نمودار- نموده -نمونه –نما-نمايان –نمايش- نماينده -نماد-نمادگري -نمايه - ومشتقهاي درجه دومي مانند نمايندگي- نمايشگاه -نمايشنامه
با اين وجود نمودن به معنايي كه در اين مصرع به كار رفته است (( ديدار مي نمايي وپرهيز ميكني )) ديگر در گفتار ونوشتار فارسزبانان به كار نمي رود وفعل مركب( نشان دادن) جانشين معناي متعدي آن شده است وفعل به( نظر رسيدن) يا به( نظر امدن )جانشين معناي لازم ان شده است
يا میتوان كلمه فريفتن وفريب دادن را مقايسه كرد. از فريفتن كلماتي مانند فريفته- فريفتگي- فريب – فريبا- فريبنده و.. ساخته ميشود اما از فريب دادن فعلي مركب است مشتقي به دست نميآيد
كلمه فريفتن هم تقريبا از گفتار و نوشتار مردم حذف شده است مثلا كسي نميگويد او"مرا فريفت" مي گويد "او مرا فريب داد "
درزبان فارسي بيشتر افعال مركب هستند(در فارسي گفته ميشود ( اهن زنگ زد ) اما در تركي گفته ميشود ( دمير پاسلاندي درفارسي( به اسمان نگاه كن ) اما در تركي ( گويه باخ)
(در فارسي (در مزرعه كار ميكنم ) در تركي (چولده ايشليرم
در حال حاضر نيز افعال ساده در زبان فارسي روز به روز در حال كم شدن هستند
مثلا اگر توجه كرده باشيد كلمههاي خشكيدن وخشكاندن جاي خود را به خشك شدن وخشك كردن ميدهند واين كلمهها از گفتار روزمره مردم تقريبا حذف شده و فقط در شعرها كاربرد دارند .يا به جاي گريستن، مردم تمايل دارند از كلمه گريه كردن استفاده كنند و به جاي فعل بشتاب از كلمه عجله كن استفاده ميشود
پس مشخص است كه در فارسي افعال ساده كه در واقع مغز زبان هستند به شدت درحال از بين رفتن هستند.با اين وجود افق زبان فارسي بسيار نااميد كننده است
علاوه بران در فارسي امروزي ديگر افعال ساده ساخته نميشوند
حال ببينيم در زبان فارسي وضع چگونه است
١) در زبان فارسي فقط افعال ساده يا بسيط هستند كه زايايي دارند
٢) امروزه ديگر درزبان فارسي فعل ساده ساخته نميشود
٣) شمار افعال سادهاي كه زايايي دارند واز گذشته به ارث رسيدهاند بسياركم است
٤) از اين شما اندك نيز يسياري در حال از بين رفتن هستند وجاي خود را به افعال مركب ميدهند افعال مركب هم عقيم هستند ( زايايي ندارند) يعني نميتوان از انها مشتق به دست اورد
٥) از مصدرهاي جعلي چه انها كه از اسمهاي فارسي ساخته شدهاند وچه انها كه از كلمههاي عربي ساخته شدهاند مشتق به دست نميايد ( مصدر هاي جعلي زايايي ندارند )
٦) نتيجه اينكه زبان فارسي گرچه امروزه براي براوردن نيازهاي روزمره مردم مشكلي ندارد اما براي كلمهسازي علمي از زايايي وتوتن كافي برخوردار نيست ونميتواند يك زبان علمي باشد
:برای درک بهتر منظور، چند مثال ارائه میشود
فعل نمودن را در نظر بگيريد. از اين فعل قديمي مشتقهاي زيادي به دست امده، مانند
نمود- نمودار- نموده -نمونه –نما-نمايان –نمايش- نماينده -نماد-نمادگري -نمايه - ومشتقهاي درجه دومي مانند نمايندگي- نمايشگاه -نمايشنامه
با اين وجود نمودن به معنايي كه در اين مصرع به كار رفته است (( ديدار مي نمايي وپرهيز ميكني )) ديگر در گفتار ونوشتار فارسزبانان به كار نمي رود وفعل مركب( نشان دادن) جانشين معناي متعدي آن شده است وفعل به( نظر رسيدن) يا به( نظر امدن )جانشين معناي لازم ان شده است
يا میتوان كلمه فريفتن وفريب دادن را مقايسه كرد. از فريفتن كلماتي مانند فريفته- فريفتگي- فريب – فريبا- فريبنده و.. ساخته ميشود اما از فريب دادن فعلي مركب است مشتقي به دست نميآيد
كلمه فريفتن هم تقريبا از گفتار و نوشتار مردم حذف شده است مثلا كسي نميگويد او"مرا فريفت" مي گويد "او مرا فريب داد "
درزبان فارسي بيشتر افعال مركب هستند(در فارسي گفته ميشود ( اهن زنگ زد ) اما در تركي گفته ميشود ( دمير پاسلاندي درفارسي( به اسمان نگاه كن ) اما در تركي ( گويه باخ)
(در فارسي (در مزرعه كار ميكنم ) در تركي (چولده ايشليرم
در حال حاضر نيز افعال ساده در زبان فارسي روز به روز در حال كم شدن هستند
مثلا اگر توجه كرده باشيد كلمههاي خشكيدن وخشكاندن جاي خود را به خشك شدن وخشك كردن ميدهند واين كلمهها از گفتار روزمره مردم تقريبا حذف شده و فقط در شعرها كاربرد دارند .يا به جاي گريستن، مردم تمايل دارند از كلمه گريه كردن استفاده كنند و به جاي فعل بشتاب از كلمه عجله كن استفاده ميشود
پس مشخص است كه در فارسي افعال ساده كه در واقع مغز زبان هستند به شدت درحال از بين رفتن هستند.با اين وجود افق زبان فارسي بسيار نااميد كننده است
علاوه بران در فارسي امروزي ديگر افعال ساده ساخته نميشوند
مثلا از
«Television»
فعل
«televise»
در انگليسي و فعل
«televiser»
در فرانسه ساخته شده ودر عربي نيز فعل تَلفَزَ ويَتَلفِزُ ساخته شده اما در فارسي گفته گفته ميشود از( تلويزيون پخش كرد)
يا از صفت
«polar»
فعل
«polarizer»
در انگليسي و در فرانسه هم از صفت
«polaire»
فعل
«polarizer»
راساختهاند. در عربي هم از معادل آن يعني قطب افعال استقطب- يستقطب ساخته شده اما در زبان ضعيف فارسي فعل مركب وعقيم قطبي كردن وقطبي شدن ساخته شده است
دكتر ناتل خانلري در كتاب تاريخ زبان فارسي تعداد افعال سادهاي كه اعم از انچه در متنها امده است ويا در زبان محاوره به كار ميرود 277 فعل ذكر ميكند.{١}. اما يك نگاه ساده نشان ميدهد در آن فهرست هم بسياري از فعلهاي ساده ديگر كاربردي ندارند؛ مانند غارتيدن- اوباشتن- بسودن- چميدن- خليدن – خستن- سپوختن –زاريدن- سگاليدن –گساردن- كفيدن –طوفيدن-موليدن- گرازيدن -موييدن-خوفيدن وتعدادي يگر كه حتي فارس زبانهاي امروزي معناي انها را هم متوجه نمي شوند در سه برسي جداگانه كه سه دانشجوي رشته زبان شناسي انجام دادند بالاترين رقم به دست امده براي فعل هاي ساده فارسي 115 عدد بوده است.{٢}. اين مقدار را ميتوانيد با تعداد فعلهاي ساده در زبان فرانسه 4160 عدد است
دكتر خانلري ادامه ميدهد (( من با مراجعه به فرهنگ انگليسي
Randim house
توانستم در بين كلمههايي كه با پسوند
tele
ساخته ميشوند وفقط يك ونيم صفحه از 2214 صفحه فرهنگ را تشكيل ميدهند16 فعل ساده پيدا كنم اگر اين مشت نمونه خروار باشد در اين صورت ميتوان گفت در فرهنگ مزبور حدود 23000 فعل ساده وجود دارد{٣}
مي بينيد كه زبان فارسي در مقايسه با ديگر زبانها هيچ حرفي براي گفتن ندارد واين سخنان بيهوده بعضي ها مبني بر قدرتمند بودن زبان فارسي ياوهاي بيش نيست در واقع اگر ما كلمه هاي شدن- كردن- زدن وكشيدن وچند فعل ديگر را از فارسي حذف كنيم ديگر فارسياي در كار نخواهد بود
مي بينيد كه زبان فارسي در مقايسه با ديگر زبانها هيچ حرفي براي گفتن ندارد واين سخنان بيهوده بعضي ها مبني بر قدرتمند بودن زبان فارسي ياوهاي بيش نيست در واقع اگر ما كلمه هاي شدن- كردن- زدن وكشيدن وچند فعل ديگر را از فارسي حذف كنيم ديگر فارسياي در كار نخواهد بود
برگرفته از هفته نامه سينا چاپ همدان شماره 182 تاريخ 7بهمن 1388با اندكي تخليص وتصرف
پاورقي
----------------------------------------------------------------------------------
١- ناتل خانلري پرويز تاريخ زبان فارسي جلد دوم پيوست شماره 1 بنياد فرهنگ ايران 1352
٢- خانم پريوش غفوري خانم اكرم شير زاده فرشچي وافاري كتر عنايت ا...صديقي ارفعي
Randim house dictionary of the English 1986-٣
پاورقي
----------------------------------------------------------------------------------
١- ناتل خانلري پرويز تاريخ زبان فارسي جلد دوم پيوست شماره 1 بنياد فرهنگ ايران 1352
٢- خانم پريوش غفوري خانم اكرم شير زاده فرشچي وافاري كتر عنايت ا...صديقي ارفعي
Randim house dictionary of the English 1986-٣
No comments:
Post a Comment