Saturday, February 22, 2014

تورکی و فارسی!

فارسی را با 60 میلیون متکلم ، ترکی را با 360 میلیون متکلم می شناسند.

فارسی را حتی با قبول کردن تحاریف پان ایرانیستی نهایتا با 2500 سال قدمت ، ترکی را با 7200 سال قدمت می شناسند.

فارسی را با 4000 واژه اصیل ، اما ترکی را با 100000 واژه اصیل می شناسند.

فارسی را با 60 تا 70 فعل اصلی، ترکی را با 3500 فعل اصلی می شناسند.

فارسی را با 350 فعل غیر اصلی ، ترکی را با 24000 فعل غیر اصلی می شناسند.

فارسی را با 11 زمان فعلی ، ترکی را با 46 زمان فعلی می شناسند.

فارسی را که 7% از کلماتش ریشه دارند، ترکی را که 100% از کلماتش ریشه دارند، می شناسند.

فارسی را بعنوان زبان اقلیت مردم ایران ، ترکی را بعنوان زبان اکثریت مردم ایران می شناسند.

فارسی را با 6 آوا ، ترکی را با 9 آوا ((کاملترین آوای خلقت)) می شناسند.

فارسی را بعنوان زبان محلی ، ترکی را بعنوان زبان بین المللی می شناسند.

فارسی را بعنوان گلچینی از زبانهای دیگر ، ترکی را بعنوان شاهکار زبان و ادبیات بشری می شناسند.

فارسی را بخاطر عدم کارائی کامپیوتری، ترکی را بعنوان استاندارد پایه فونتیکی کامپیوتر می شناسند.

فارسی زبان معدودی افغانی و تاجیکی ، ترکی زبان استاندارد یونسکو در اروپا و آمریکا می شناسند.

فارسی را با 97000 عنوان کتاب در دنیا ، ترکی را با 450000 عنوان کتاب در دنیا می شناسند.

فارسی را که هرگز خط نگارش نداشته ، ترکی که صاحب اولین، دومین و سومین خط بشری است، می شناسند.

فارسی را با 3 درجه صفت ، تورکی را با 5 درجه صفت می شناسند

از کل کلمات فارسی 92% از زبان عربی، ترکی و انگلیسی گرفته شده و مابقی بدون هیچ منبع یا فرمولی تولید شده اند.

تنها 2% کلمات زبان ترکی از ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی گرفته شده است.


کل کلمات ترکی (100%) ریشه ی اصلی دارند.

تنها 7% کلمات فارسی ریشه ی اصلی دارند.

کل (100%) کلمات انگلیسی، آلمانی ، فرانسوی و ترکی دارای عمق ریخت شناسی هستند.

جملات ترکی 2% ابهام جمله ای ایجاد می کنند. (یعنی اگر یک خارجی زبان ترکی را از روی کتاب یاد بگیرد، پس از ورود به یک کشور ترک زبان مشکلی نخواهد داشت.)
جملات فارسی 67% ابهام تولید می کنند. (یعنی یک خارجی که فارسی را یاد گرفته، به سختی می تواند در ایران صحبت کرده و یا جملات فارسی را درک کند مگر آنکه مدت زیادی در همان جامعه مانده و به صورت تجربی یاد بگیرد) که این برای یک زبان ضعف نسبتا بزرگی است.

معکوس پذیری (ترجمه ی کامپیوتری) کلیه ی زبانها به جز زبانهای عربی و فارسی امکان پذیر بوده و برای عربی خطای موردی 45% و برای فارسی 100% است. یعنی زبان فارسی را نمی توان با فرمولهای زبان شناسی به زبان دیگری تبدیل کرد
چرا که زبان شیرین فارسی فاقد نظم کاربردی یا به اصطلاح (دستور زبان) است. به راحتی می توان جای فعل و فاعل و مفعول و قید و ضمیر و دیگر اجزاء جمله را جابه‌جا کرد، بی این که مفهوم آن گم شود. (من امروز صبحانه خوردم)، با (امروز صبحانه خوردم من) و (خوردم من امروز صبحانه) و (صبحانه خوردم امروز من)، یکی است. جمله‌ای است خبری با چهار واژه که به چهار صورت مختلف قابل ادا کردن است. هیچ زبان کلاسیک که بر پایه‌ی فرهنگ دیرین و معینی استوار باشد، چنین بی‌قاعده و درهم و برهم نیست.



ریشه کلمه تاجیک

کلمه تاجیک ، تاژیک ، تازیک از کلمه تات تورکی گرفته شده است . " در تورکی عثمانی «تات» به معنی خوار و پست و بیگانه است."

" گروهی از دانشمندان و زبان‌شناسان «تات» را واژه ا‌ی تورکی می‌دانند و برآنند که این واژه نامی است که از سوی تورکان به زیر دستان شان" اعم از تورک و غیر تورک داده شده است، زیرا «تات» در زبان تورکی معنی : خوار ـ پست ـ بیگانه دارد.

پروفسور «مارکوارت» آلمانی واژه‌ی «تاجیک» را سرشته از دو بهر «تا»(= زیرست) و «چیک»(= ادات تصغیر تورکی) دانسته، آن را «زیردست کوچک» معنی کرده است.و می‌گوید تورکان مردم زیردست خود، به ویژه ایرانیان را با این نام خوانده‌اند و از اینجا است که گروهی از ایران نژادان و پارسی زبانان ورارود (ماورالنهر) که اکنون بیرون از مرزهای سیاسی ایران به سر می‌برند، با همان نام «تاجیک» که از سوی همسایه‌های ترکشان به آن‌ها داده شده است، نامیده می‌شوند
ترکان آلتایی فارسهای ایران را نیز با همان واژه‌ی «تاچیک» به همان معنی که در زبان تورکی به کار رفت مینامیدند و فارسی زبانان را در برابر «تورک»، «تاجیک» نامیدند.



منابع:
1ـ قاموس عثمانی : تات = ذلیل، سفیل یبانجی
2ـ‌ پروفسور هنینگ استاد دانشگاه کمبریج نیز تاجیک را تورکی و آن را سرشته از تا (= تات (ترک)) + جیک (پسوند تورکی) و روی هم به معنی تبعه‌ی تورک میباشد.

Tuesday, February 4, 2014

عقب نشینی گستاخانه فارس نیوز/ + لینکهای ذخیره شده / اینبار سوسک سیاه سفید شدیم




اینبار سوسک سیاه سفید شدیم
خبرگزاری فارس نیوز وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از افشاگری آرازنیوز و واکنش فعالان ترک نسبت به توهین شنیع در بخش کاریکاتوری روز سه شنبه هشتم بهمن ماه در یک اقدام گستاخانه بدون عذرخواهی اقدام به تغییر نوشته‌های توهین آمیزخود کرد.
خبرگزاری نیمه‌رسمی فارس‌نیوز در بخش کاریکاتور روز سه‌شنبه مورخه هشتم بهمن کاریکاتور با عنوان“ارزیابی سوسکها!…”و با زیر نویس “هیأت سه نفره ارزیابی وزارت علوم هدف خود را از حضور در دانشگاه صنعتی تبریز بررسی وجود سوسک در خوابگاه ها اعلام کرد!”بار دیگر ترکها را به سوسک تشبیه کرده بود.
جهت مشاهده لینک ذخیره شده، اینجا را کلیک کنید

دیروز بدنبال افشاگری آرازنیوز، کاربران ترک صفحات اجتماعی واکنش شدیدی نسبت به اقدام توهین آمیز خبرگزاری فارس نشان دادند.
جایی که همگان انتظار داشتند این خبرگزاری حداقل از اقدام زشت و غیر اخلاقی خود عذر خواهی نماید امروز گستاخانه و ناشیانه با تغییر عنوان کاریکاتور به “ارزیابی بهداشتی!…” . همچنین با تغییر با زیر نویس به “هیات سه نفره ارزیابی وزارت علوم هدف خود را از حضور در دانشگاه صنعتی تبریز بررسی بهداشتی در خوابگاه ها اعلام کرد!/کارتون:مازیار بیژنی”سعی در لاپوشانی عمل شنیع خود بر آمده است این در حالی است هنوز شکل سوسک در کنار بلدوزر بوضوح دیده می‌شود
جهت مشاهده متن و کاریکاتور ویرایش شده توسط فارس نیوز، اینجا را کلیک کنید



از سوی همین خبرگزاری در روز سه شنبه هشتم بهمن ماه خبری با تیتر ” پیدا کردن سوسک، بهانه حضور هیأت تسویه سیاسی در دانشگاه تبریز بود “روی خروجی خود قرار داده است که این خود دلیلی دیگر بر کاریکاتور توهین آمیز هست.


کاریکاتور و متن اصلی:






کاریکاتور و متن تغییر یافته:





همه این اتفاقات در حالی رخ می دهد که دولت جدید روحانی با عوام فریبی هر روز برای دریاچه در حال مرگ اورمیه طرح جدید ارایه میکند خبر از راه اندازی فرهنگستان زبان ترکی و تدریس زبان مادری در مدارس را می دهد اما تا به امروز نه برای دریاچه نه در مورد زبان ترکی اقدام ملموسی انجام نشده است.
در این میان آنچه قابل تامل است سکوت معنادار و تاسف بار برخی از تشکیلاتها و فعالین ملی دو آتشه دیروز است که حتی بر خود زحمت انتشار خبر توهین آمیز را نداده اند اینها بدانند که حافظه تاریخی ملت مظلوم آزربایجان این روزها هرگز فراموش نخواهد کرد .
ظاهرا وعده های فریبکارانه رئیس جمهوری ایران مسئولین برخی از تشکیلاتهای به اصطلاح ملی و فعالین خوش باور را اقناع کرده است این است که نه درقبال زیاده خواهی و ادعاهای ارضی گروهکهای تروریستی و نه درمقابل توهین شرم آور خبرگزاری فارس نیوز هیچ واکنشی نشان نمی دهند.شاید هم ماها بی خبر از پشت پرده هستیم!
گفتنی است در ۲۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۵ روزنامه دولتی ایران طی کاریکاتور مشابه‌ای ترکها را به سوسک تشبیه کرده بود که با اعتراضات عمومی مردم آزربایجان مواجه شد که منجر به قیام خونین یک خرداد ۱۳۸۵ شد.




افعال بسیط و توانائی زبانی فارسی!! - ناثر ناسری



بر خلاف محاسبات ریاضی وشمارش کلمات جامد و فاقد ارتباط درون‌ساختی وارگانیک، قدرت زبان دردرجه اول بنابر نتایج تحقیقی زبان‌شناسان زبان فارسی،در افعال بسیط قراردارد! چرا؟! بدلیل خیلی ساده:زیرا فقط افعال بسیط قابلیت مشتق دارند وافعال ترکیبی قابل اشتقاق نیستند. امروزه بخاطر دستیابی دانشجویان بدنیای اینترنت وآشنائی بازبانهای توانمند سرکوب شده درایران، توانائی زبان تحمیلی دولتی وتعداد افعال بسیط فارسی بار دیگر مورد بحث وگفتگو قرارگرفته است.طرفداران فاشیسم حاکم و محکوم با انتشارموهومات  دولتی سعی در سایه قرار دادن استبداد زبانی دارند. گرچه این افراد در اپوزیسیون بخیال خود با استبداد و قوانین ارتجاعی مثلا پوشش مبارزه میکنند، ولی ازکنار استبداد زبانی میگذرند؛ غافل ازاینکه هرچیزی که ریشه دراستبداد دارد مقاومت و نفرت و مبارزه رابرمی‌انگیزد ودر این رابطه است مبارزه با استبداد زبانی. دررابطه با تعداد افعال زبان فارسی، امیدوارم دوستان و دشمنان ازموهومات 1000 (وجدیدآ دیوانگانی ازچندهزارفعل ساده فارسی)صحبت نکنند. اگر فکر میکنند فعلی از قلم افتاده بترتیب الفبای عربی به لیست زیر اضافه نمایند! باتشکر.
افعال ساده (بسیط) زبان فارسی ازجلد دوم *تاریخ زبان فارسی* دکترپرویز ناتل خانلری (توضیح:افعال مرده ونیم مرده درداخل پارانتز وافعالی که در لیست خانلری نبودند واز طرف من اضافه شده‌اند باعلامت * مشخص شده اند)
حرف آ--1- آراستن 2-آرامیدن/آرمیدن (مرده)3 -آزردن (نیمه مرده ) 4 -آزمودن (مرده) 5 -آسودن 6-آشامیدن 7 -آشفتن 8  - آغازیدن 9- آغشتن 10 -آفریدن 11-  آگندن (مرده) 12- آلودن13- آمدن 14-آمرزیدن 15-آموختن 16- *آموزاندن(متاسفانه افعال زیبای آموختن وآموزاندن بخاطر گرایش بی رویه زبانی به افعال ترکیبی نازاوعقیم با یادگرفتن ویاددادن درحال تعویض هستند یعنی این افعال زیبا مرده ویا نیم مرده اند)17-آمیختن (مرده)آهیختن (مرده) حرف الف 19- ارزیدن 20- افتادن 21-افراشتن 22-افروختن (مرده) 23- افزودن (مرده-اضافه کردن جایش راگرفته)24- افسردن(مرده افسرده شدن بجایش نشسته) 25-افشاندن 26-افکندن 27-انباشتن)مرده انباشته شدن بجایش نشسته)28-انجامیدن (مرده انجام دادن بجایش )29-انداختن 30-اندوختن31-اندودن(مرده)32  اندیشیدن(نیمه مرده فکرکردن بجایش)33-انگاشتن(نیمه مرده)34- انگیختن 35-اوباشتن (مرده)36- ایستادن حرف ب 37-باریدن 38-بافتن 39- بالیدن 40بایستن 41- بخشودن 42- بخشیدن 43-برازیدن (مرده)44-بردن 45-بریدن 46- بستن 47- بسودن(مرده)بسیجیدن (مرده)48-بودن 49- بوسیدن50- بوئیدن(مرده بوکردن بجایش)51-بیختن(مرده) حرف پ 52- پاشیدن 53-پالودن *54-پائیدن -54پختن 55-پذیرفتن 56- پراکندن 57-پرداختن58- پرستیدن 59- پرسیدن 60- پروردن 61- پروردن62- پریدن 63- پژمردن(مرده و پژمرده شدن بجایش)64- پژوهیدن(مرده وپژوهش کردن بجایش)65- پسندیدن 66- پلاسیدن(مرده)67- پلکیدن(مرده)68- پناهیدن(مرده وپناهنده شدن وپناه بردن بجایش نشسته)69- پنداشتن 70- پوسیدن 71- پوشیدن 72-*پوشاندن73- پوئیدن(مرده)74-پیچیدن 75-*پیچاندن76- پیراستن77- پیمودن78-پیوستن حرف ت -78تاختن 79-تافتن(مرده) 80-تپیدن81-تراشیدن 82-تراویدن(مرده)83-ترسیدن 84-*ترساندن 85-ترشیدن86-ترکیدن 87- ترکاندن88-تکاندن وتکانیدن(مرده وبجایش  تکان دادن)89تنیدن90- توانستن 91-*توپیدن حرف ج 92-جَستن93-جُستن94- جنبیدن وجنباندن(نیمه مرده)95-جنگیدن(مرده وجنگ کردن بجایش)96- جوشیدن 97-جویدن 98- جهیدن(مرده)حرف چ 99- چاپیدن 100-چائیدن(مرده)101-چپیدن (نیمه مرده)102-*چپاندن103-چربیدن104-چرخیدن105-*چرخاندن106چریدن 107-*چراندن108- چسبیدن109-*چسباندن110-چشیدن(مرده)111-چکیدن(مرده)112- چلاندن وچلانیدن113- چمیدن(مرده)114- چیدن حرف خ115- خاریدن 116- خاستن117- خائیدن(مرده)118- خراشیدن119-خائیدن(مرده)120- خرامیدن(مرده)121- خروشیدن121- خریدن122- خزیدن123- خستن(مرده)124-خشکیدن 125- خشکاندن126-خلیدن127- خمیدن(مرده)128- خوابیدن129- خواباندن130-خواستن131-خواندن132-خوردن133-*خوراندن134-خوفیدن(مرده)135-خیسیدن(مرده) حرف د 136- دادن137- داشتن138- دانستن139-درخشیدن140-درویدن(مرده)141- دریدن142- دزدیدن143- دمیدن144 - دوختن145-دوشیدن 146- دویدن147-* دواندن148-دیدن حرف ر149- ربودن150-رخشیدن(مرده)151-رسیدن152- رَستن(مرده)153- رُستن(مرده)154- رشتن(مرده)155-رَفتن156- رُفتن(مرده) 157- رمیدن158- رنجیدن 159-*رنجاندن160-رندیدن(مرده)161- روئیدن162- رویاندن163- ریختن 164-ریدن حرف ز-165- زاریدن (مرده)166- زائیدن167- زدن168- زدودن169- زیستن حرف س 170- ساختن171- سپردن172سپوختن(مرده)173-ستدن174- ستردن(مرده)175- ستودن176- ستیزیدن(مرده)177- سرودن178- سرشتن(مرده)179- سُریدن (مرده)180-سزیدن(مرده)181-سفتن(مرده)182- سگالیدن(مرده)سنجیدن183- سوختن184سودن(مرده) حرف ش 185-- شاشیدن 186- شایستن(مرده بجایش شایشته بودن)187- شتافتن188- شدن189- شستن190- شکافتن191- شکستن192- شکفتن193- شکیفتن(مرده)194- شگفتن(مرده بجایش شگفت زده شدن)195- شمردن196-شناختن 197-*شناساندن197- شنیدن- شوریدن حرف غ198 -غارتیدن(مرده)199- غریدن200-غنودن حرف ف- 201- فرستادن202- فرسودن(مرده فرسودن شدن بجایش)203 - فرمودن204- فروختن205- فریفتن(مرده بجایش فریب دادن)206- فشردن207- -فهمیدن208- قاپیدن(ازترکی گرفته شده)209- قبولاندن(ازعربی گرفته شده)حرف ک 210 کاستن211- کاشتن212- کاویدن(مرده کاوش کردن بجایش)213- کردن214 - کشتن215- کشیدن 216- کشاندن217-کفتن(مرده)- کفیدن(مرده)219- کندن220- *کوبیدن221- کوچیدن222- کوشیدن223کوفتن حرف گ 224 -گائیدن225 گداختن226- گذاشتن227- گرازیدن(مرده)228- گرائیدن(مرده)229- گردیدن230- *گرداندن231- گرفتن232- گرویدن(نیمه مرده)233- گریختن234-گریستن235- *گریاندن236- گزاردن237- گَزیدن238- گزُیدن239- گساردن(مرده)240-گستردن241- گسستن 242- گشتن-243- گشودن244- گماشتن245- گنجیدن246- *گنجاندن(مرده)247- گندیدن248- گواریدن(مرده)249- گوزیدن حرف ل 250- لرزیدن251- لرزاندن252- لغزیدن253- لمیدن(مرده بجایش لم دادن)254- لندیدن(مرده)255- لنگیدن256- لهیدن( مرده)257- لیسیدن258- ماسیدن259- مالیدن260- ماندن261مردن- 262مکیدن263- مولیدن(مرده)264- موئیدن(مرده)حرف ن 265- نازیدن266- نالیدن(نیمه مرده)267- نامیدن(نیمه مرده)268- نشستن269-* نشاندن270- نکوهیدن(مرده نکوهش کردن بجایش)271- نگاشتن(نیمه مرده)272- نگریستن(نیمه مرده)273- نمودن274- نواختن275- نوردیدن276- نوشتن277- نوشیدن278- *نوشاندن279- نهادن(نیمه مرده)280- نهفتن(مرده)281- نیوشیدن(مرده)حرف و 282-  ورزیدن283- وزیدن حرف ه 284-هراسیدن 285- هشتن(مرده) حرف ی 286- یارستن (نیمه مرده)287- یازیدن(مرده)- 288یافتن

*****************************************************

ازاین تعداد ناچیز افعال بسیط96عدد درداخل پارانتز نوشته شده،مرده ویا درحال نیمه جان هستند و20 عددازقلم دکتر خانلری افتاده بودند که من باعلامت* به لیست اضافه کردم باوجوداینکه اگر این افعال موجود در لیست امروزه با افعال ترکیبی جایگزین شده‌اند باتمام اینها تعداد افعال بسیط فارسی درفقروتنگدستی 212 عدد میباشد


در ترکی آزربایجانی برعکس فارسی که ساختن فعل ازاسم غیرممکن و یکی از دلایل عقیم بودن زبان فارسی است،از90 درصد اسامی فعل ساده ساخته میشود و نه مثل فارسی فعل ترکیبی که نازا وعقیم اند مثل داش/داشلاماک درفارسی سنگ/سنگیدن غیرممکن است! باید گفت: سنگ زدن(فعل ترکیبی است ومشتق ندارد)

در زبان نیمه مرده مردمان سرخ پوستان امریکا از قبیله (ناواهو) در آریزونا، بیش از 880 فعل بسیط وجود دارد. همان‌طور که می‌دانید تقریبا 2 میلیون سرخ‌پوست در امریکا زندگی می‌کنند. زبان فارسی حتی از زبان‌های سرخ پوستان امریکائی هم ناقص تر است..

Monday, February 3, 2014

فارسی، زبانی بی‌قاعده و ناقص



يكي از ويژگي هاي بسيار مهم زبان زايايي يا خلاقيت ان است . زايايي واژگاني به اهل زبان امكان ميدهد تا همراه با تغييراتي كه در جامعه انها رخ ميدهد كلمه‌هاي تازه يسازند. اشتقاق يعني اينكه ما بتوانيم از اسم يا صفت ,فعل بسازيم ويا از فعل, اسم يا 
در انگليسي   ion صفت بسازيم مثلا با كلمه
 ionization, ionizable, ionizability ,,…ionize , ionized, ionizer, ionizing,
    ميتوانيم بسازيم.
حال ببينيم در زبان فارسي وضع چگونه است

١) در زبان فارسي فقط افعال ساده يا بسيط هستند كه زايايي دارند
٢) امروزه ديگر درزبان فارسي فعل ساده ساخته نمي‌شود
٣) شمار افعال ساده‌اي كه زايايي دارند واز گذشته به ارث رسيده‌اند بسياركم است
٤) از اين شما اندك نيز يسياري در حال از بين رفتن هستند وجاي خود را به افعال مركب ميدهند افعال مركب هم عقيم هستند ( زايايي ندارند) يعني نمي‌توان از انها مشتق به دست اورد
٥) از مصدرهاي جعلي چه انها كه از اسمهاي فارسي ساخته شده‌اند وچه انها كه از كلمه‌هاي عربي ساخته شده‌اند مشتق به دست نمي‌ايد ( مصدر هاي جعلي زايايي ندارند )
٦) نتيجه اينكه زبان فارسي گرچه امروزه براي براوردن نيازهاي روزمره مردم مشكلي ندارد اما براي كلمه‌سازي علمي از زايايي وتوتن كافي برخوردار نيست ونميتواند يك زبان علمي باشد

:برای درک بهتر منظور، چند مثال ارائه میشود
فعل نمودن را در نظر بگيريد. از اين فعل قديمي مشتق‌هاي زيادي به دست امده، مانند
نمود- نمودار- نموده -نمونه –نما-نمايان –نمايش- نماينده -نماد-نمادگري -نمايه - ومشتق‌هاي درجه دومي مانند نمايندگي- نمايشگاه -نمايشنامه
با اين وجود نمودن به معنايي كه در اين مصرع به كار رفته است (( ديدار مي نمايي وپرهيز ميكني )) ديگر در گفتار ونوشتار فارس‌زبانان به كار نمي رود وفعل مركب( نشان دادن) جانشين معناي متعدي آن شده است وفعل به( نظر رسيدن) يا به( نظر امدن )جانشين معناي لازم ان شده است
يا میتوان كلمه فريفتن وفريب دادن را مقايسه كرد. از فريفتن كلماتي مانند فريفته- فريفتگي- فريب – فريبا- فريبنده و.. ساخته ميشود اما از فريب دادن فعلي مركب است مشتقي به دست نمي‌آيد
كلمه فريفتن هم تقريبا از گفتار و نوشتار مردم حذف شده است مثلا كسي نمي‌گويد او"مرا فريفت" مي گويد "او مرا فريب داد "
درزبان فارسي بيشتر افعال مركب هستند
(در فارسي گفته ميشود ( اهن زنگ زد ) اما در تركي گفته ميشود ( دمير پاسلاندي درفارسي( به اسمان نگاه كن ) اما در تركي ( گويه باخ)
(در فارسي (در مزرعه كار ميكنم ) در تركي (چولده ايشليرم
در حال حاضر نيز افعال ساده در زبان فارسي روز به روز در حال كم شدن هستند
مثلا اگر توجه كرده باشيد كلمه‌هاي خشكيدن وخشكاندن جاي خود را به خشك شدن وخشك كردن ميدهند واين كلمه‌ها از گفتار روزمره مردم تقريبا حذف شده و فقط در شعرها كاربرد دارند .يا به جاي گريستن، مردم تمايل دارند از كلمه گريه كردن استفاده كنند و به جاي فعل بشتاب از كلمه عجله كن استفاده مي‌شود

پس مشخص است كه در فارسي افعال ساده كه در واقع مغز زبان هستند به شدت درحال از بين رفتن هستند.با اين وجود افق زبان فارسي بسيار نااميد كننده است
علاوه بران در فارسي امروزي ديگر افعال ساده ساخته نمي‌شوند


مثلا از
«
Television»
فعل
«
televise»
در انگليسي و فعل
«
televiser»
در فرانسه ساخته شده ودر عربي نيز فعل تَلفَزَ ويَتَلفِزُ ساخته شده اما در فارسي گفته گفته ميشود از( تلويزيون پخش كرد)
يا از صفت
«
polar»
فعل
«
polarizer»
در انگليسي و در فرانسه هم از صفت
«
polaire»
فعل
«
polarizer»
راساخته‌اند. در عربي هم از معادل آن يعني قطب افعال استقطب- يستقطب ساخته شده اما در زبان ضعيف فارسي فعل مركب وعقيم قطبي كردن وقطبي شدن ساخته شده است

دكتر ناتل خانلري در كتاب تاريخ زبان فارسي تعداد افعال ساده‌اي كه اعم از انچه در متنها امده است ويا در زبان محاوره به كار ميرود 277 فعل ذكر ميكند.{١}. اما يك نگاه ساده نشان مي‌دهد در آن فهرست هم بسياري از فعلهاي ساده ديگر كاربردي ندارند؛ مانند غارتيدن- اوباشتن- بسودن- چميدن- خليدن – خستن- سپوختن –زاريدن- سگاليدن –گساردن- كفيدن –طوفيدن-موليدن- گرازيدن -موييدن-خوفيدن وتعدادي يگر كه حتي فارس زبانهاي امروزي معناي انها را هم متوجه نمي شوند در سه برسي جداگانه كه سه دانشجوي رشته زبان شناسي انجام دادند بالاترين رقم به دست امده براي فعل هاي ساده فارسي 115 عدد بوده است.{٢}. اين مقدار را ميتوانيد با تعداد فعلهاي ساده در زبان فرانسه 4160 عدد است


دكتر خانلري ادامه ميدهد (( من با مراجعه به فرهنگ انگليسي
 Randim house 
 توانستم در بين كلمه‌هايي كه با پسوند
tele
  ساخته ميشوند وفقط يك ونيم صفحه از 2214 صفحه فرهنگ را تشكيل ميدهند16 فعل ساده پيدا كنم اگر اين مشت نمونه خروار باشد در اين صورت ميتوان گفت در فرهنگ مزبور حدود 23000 فعل ساده وجود دارد{٣}
مي بينيد كه زبان فارسي در مقايسه با ديگر زبانها هيچ حرفي براي گفتن ندارد واين سخنان بيهوده بعضي ها مبني بر قدرتمند بودن زبان فارسي ياوه‌اي بيش نيست در واقع اگر ما كلمه هاي شدن- كردن- زدن وكشيدن وچند فعل ديگر را از فارسي حذف كنيم ديگر فارسي‌اي در كار نخواهد بود

برگرفته از هفته نامه سينا چاپ همدان شماره 182 تاريخ 7بهمن 1388با اندكي تخليص وتصرف
پاورقي
----------------------------------------------------------------------------------
١- ناتل خانلري پرويز تاريخ زبان فارسي جلد دوم پيوست شماره 1 بنياد فرهنگ ايران 1352

٢- خانم پريوش غفوري خانم اكرم شير زاده فرشچي وافاري كتر عنايت ا...صديقي ارفعي

 Randim house dictionary of the English 1986
-٣

Saturday, February 1, 2014

تـــــــورکـــی هنر اســـت!

"!شما نیز شاید شنیده باشید که می گویند "زبان تورکی هنر است
:حالا اینکه هنر بودن آن در چیست؟ خواستم کمی در این مورد توضیح بدهم
در آموختن هر زبان دیگری دست یافتن به دو اصل اساسی یعنی ذخیره واژه‌ها و دستور زبان شرط اصلی دانسته می‌شود، اما در آموختن زبان تورکی علاوه بر این دو اصل، دست یافتن به هنر زبان نیز یک شرط اصلی دانسته می‌شود. در ساختار زبان فارسی پیشوندها بیشتر از پسوندها الفاظ الحاقی را تشکیل می دهند، حال آنکه در زبان تورکی بیشتر از 95 درصد الفاظ الحاقی را پسوندها و کمتر از 5 درصد آنرا پیشوندها تشکیل می‌دهند. یعنی در زبان فارسی پیشوندها حرف اول را می‌زنند، اما در زبان تورکی پسوندها حرف اول را می زنند.
 :مثال‌هایی از پیشوندهای فارسی که در تورکی پسوند هستند

پیشوندها     پسوندها
                    biliyorum                 می فهمم:     بیل‌یورُم 
                     bilmiyorum              نمی فهمم:     بیل‌میورُم
                  gelsem                      
اگر ب‌یایم:     گل‌سم
                 gelmezsem              
اگر ن‌یایم:     گل‌مزسم 
                 terbiyeli                  
باتربیت:     تربیه لی
               terbiyesiz            
بی تربیه:   تربیه سیز 
                    gelsin!                     ! ب‌یاید!:       گل‌سین
                  gelmesin!             
!ن‌یاید!:         گل‌مَسین

هنر زبان تورکی در چیست؟

همین پسوندها هستند که باید هنرمندانه به ریشه کلمات پیوند داده شوند!

در زبان فارسی پسوند به دنبال هر کلمه ای که بیاید در شکل و تلفظ آن هیچ تغییری نمی آید، حال آنکه در زبان ترکی بسیاری از پسوندها بر اساس حروف ریشه کلمه، به چهار یا هشت شکل مختلف تغییر شکل می کنند. مثلاً کلمه "است" که در زبان فارسی یک کلمه مستقل است، در زبان ترکی به صورت پسوند به هشت شکل مختلف تغییر شکل می کند، قرار ذیل:

          bu cam dır      این شیشه است:   بو جام دِر  
          bu taş tır        این سنگ است:     بو تاش تِر
        bu odun dur      این چوب است:    بو اودُن دُر  
         bu pamuk tur     این پنبه است:     بو پامُک تُر  
        bu demir dir     این آهن است:     بو دمیر دِیر   
        bu çelik tir       این فولاد است:    بو چَلیک تِیر
   bu cömür dür     این ذغال است:    بو کومور دُور   
       bu süt tür       این شیر است:     بو سُوت تُور  

و کلمه "هستید" به صورت پسوند به چهار شکل  ذیل تغییر شکل می کند:

          siz saygılı sınız        شما محترم هستید:    سیز سایگِلِه سِنِز
           siz yolcu sunuz       شما مسافر هستید:    سیز یولجُه سُنُز  
     siz öğrenci siniz     شما شاگرد هستید:    سیز اورَنجی سِینِیز  
  siz sürücü sünüz    شما راننده هستید:     سیز سوروجو سُونوز 


چنین پسوندهای در زبان ترکی فراوان وجود دارند که بر اساس ریشه کلمه به چهار یا هشت شکل مختلف تغییر شکل می کنند و از اینکه در زبان ترکی پسوند خیلی زیاد مورد استفاده قرار می گیرد، در بسیاری از موارد چندین پسوند پی هم می آیند تا معنی کلام را تشکیل بدهند و تمام این پسوندها باید بر اساس تلفظ ریشه کلمه تلفظ شوند. بسیاری از عبارت های که در زبان فارسی از یک فعل و چند کلمه مستقل ساخته می شوند، در زبان ترکی فقط از یک فعل و چند پسوند ساخته می شوند. مثلاً:

    افعال       پسوندها                                                                    

   çalişabilmezsenizse           اگر نمی توانید که کار کنید:             چالش‌ابیلمزسَنیزسه   
        durabilirsiniz                 می توانید بایستید:                              دُرابیلیرسینیز  
      göreceklerinizi              چیزهایی را که می بینید:                       گورَجَکلَرینیزی 
              ezberleyiniz                ازبر کنید:                                               ازبرلَ‌ینیز 
            yaptıklarınızdan            از کارهایی که کرده اید:                        یاپ‌تِکلارِنِزدان 
      pişman olacaksınız           پشیمان خواهید شد:                         پیشمان اولاجاکسِنِز 
        söylediğiniz gibi                  همان طوری که فرمودید:                 سویلَ‌دیعینیز گیبی   
           yapılacaktır                      انجام خواهد شد:                                  یاپِلاجاکتِر   

این بود گوشه‌ای از زیبایی‌های زبان تورکی. امید است که مورد پسندتان واقع شده باشد.
زبان تورکی یکی از کامل‌ترین و باقاعده‌ترین زبان‌های دنیاست و همین امر هم یادگیری این زبان را برای دوستداران آن آسان می‌نماید.






رضا پهلوی یا رضا پالانی؟

بعضی‌ها به رضاشاه، رضا پالانی میگویند و طرفداران شاهنشاهی آن را به عنوان توهین در نظر میگیرند. اما در اینگونه نامیدن حقیقتی وجود دارد.
در پایان دوره قاجاریه در منطقه فیروزکوه مازندران ایلی به نام پالانی وجود داشت که به شغل گاوداری مشغول بودند.
مادر رضا پالانی از این ایل بود و وقتی رضا پالانی به دیویزیون قزاق وارد شد به او رضا پالانی میگفتند. وقتی دولت انگلستان رضا پالانی را به عنوان وزیر جنگ انتخاب کرد نام فامیل او را به رضا پهلوان تغییر دادند و وقتی دولت فخیمه او را به تخت سلطنت نشاند، برای دادن اعتبار بیشتر به او، نام فامیل او را به پهلوی تغییر دادند.
تمامی کسانی که امروزه با نام فامیل "پهلوی، پهلبد و پهلوان" شناخته میشوند از ایل پالانی هستند. این افراد خود را آریانژاد میدانند و میخواهند به اصل خود برگردند، بدین خاطر بهتر است نام فامیل جعلی خود را با نام فامیل اصلی خود یعنی پالانی عوض نمایند...