Monday, January 6, 2014

شير و خورشيد و نياكان باستانی متوهمان آریایی‌گرا

این مطلب را در چند سال گذشته نوشته ام که با توجه به موارد زیر در هر زمان میتواند مورد استفاده قرار گیرد. اما دراین ایام که اوضاع درمملکت امام زمان بشدت شیرتوشیر شده و رهبران نظام دومرتبه بیاد شیر و خورشید افتاده اند و نیز از سوی دیگر وطن پرستان و نژاد گرایان آریایی نسب، و فکرمی کنند حضرت شیر نیاکان باستانی دامت حرکاته، درعین حالی که می تواند ملت را با نظام آشتی داده ، قادر به نجات تاریخی که امروزه بیشتر تاریخ دانان آنرا رد می کنند خواهد بود و از سوی دیگر میتواند در سر درمجلس شورای اسلامی چنان غرش نماید که مذاکره کنندگان هسته ای را در غرب زهره ترک نماید، غافل از این اینکه شیر نیاکان باستانی آریایی‌ها یک عمر نان ( ببخشید گوشت ) ملت را خورده و اگر هم قرار است غرشی بکند هنگامی اینکار را خواهد کرد که احساس کند ماده شیران جوان پارسی با او هم فکر هستند نه اینکه هر کدام ساز جدا می نوازند!!


عده ای می گویند كه شير و خورشيد، قبل از امپراتوري هخامنشي وجود داشته و نياكان باستاني آریایی‌ها ، شير و خورشيد داشته اند. البته با توجه به قانون جاذبه (و جالبه) زمين، حاجي اسحق نيوتن مي شود ثابت كرد كه نياكان باستاني آریایی‌ها، شير نداشته اند زيرا:

1ــ اگر نياكان باستاني آریایی‌ها، شير داشتند بيگانگان و باگانگان هي تند و تند به آریاییان تجاوزات نمي كردند و دختران نیک سرشت پارسی برای درآمد بیشتر به دیگر کشورهای همسایه (عربی)و … هجوم نمی بردند و باز دانشمندان علوم پارس (ي) نيز ثابت كرده اند كه دزدها از ترس پارس سگ، آن طرفها آفتابي نمي شوند چه رسد به اين كه كسي شير در خانه داشته باشد.

2ــ احتمال دارد شير نياكان باستاني آریایی‌ها كم چرب بوده باشد.

3ــ ممكن است شير نياكان باستاني گلو درد داشته و به جاي غرش ميوميو مي كرده و محض رضاي خدا موش مي گرفته.

4ــ بعيد نيست شير نياكان باستاني داراي تحصيلات عاليه بوده، اما نتوانسته كار درست و حسابي گير بياورد و نقش شير را بازي مي كرده است.

5ــ در اين صورت واضح و مبرهن است كه شير نياكان باستاني اعتقاد راسخ به حل و فصل مشكلات از طريق گفت و گو داشته و باستانی پرستان ما نيز ثابت كرده اند كه اولين مركز به اصطلاح گفت و گوي بين تمدن ها را درندگان باستانی آریایی‌ها در مملكت بنيان گذارده بودند.

6ــ شايد شير نياكان باستاني فقط پاچه ملت خودشان را مي گرفته و غريب نواز بوده. و مثلا در مقابل كارگران شركت واحد و دانشجويان و اهل قلم رگ شيري اش گل مي كرده و الدرم بلدرم مي نموده، اما هنگام عبور جناب اسكندر خود را به خواب مي زده است. چون معروف است كه وقتي دارا از مقابل اسكندر جيم مي شد، يقه شير نياكان باستاني را گرفته كه اخوي دمت گرم چون بابت حقوق سكيوريتي كه به سركار مي دادند ساعتي چند صد دلار ما را تيغ مي زدند، اما در زمان حمله اسكندر حضرتعالي در صحنه حضور نداشتي؟ شير نياكان باستاني جواب داده بود خيلي با حالي داداش، خب رفته بودم دستشويي و متوجه نشدم اسكندر كي اومد!

ازهمه مهمترهمان آدم های خیر ادعا می کنند که گويا نياكان باستاني علاوه بر شير، خورشيد هم داشته اند.

با توجه به شايعاتي كه پيرامون فرضيه شير و خورشيد توسط نياكان باستاني وجود دارد تاريخ مي گويد نياكان باستاني، شايد شير داشته اند اما خورشيد به هیچ وجه نداشته اند. به چندين دليل:

1ــ اگر نياكان باستاني خورشيد داشتند ایران هم مثل ژاپن مي شد سرزمين آفتاب تابان.

2ــ اگر نياكان باستاني خورشيد داشتند، شرعا و عرفا دنيا بايد جلو چشمش اظهر من الشمس بوده باشد ، حالا پهلوان پهلوانان آریاگرایان جناب رستم روز روشن پسرش خودش را نشناخته خدا می داند چون مثل رضا شاه داراي دويست فرزند هم نبوده!
3ــ جناب دادستان دادگاه تاريخ مي گويد اگر نياكان باستاني شما خورشيد داشتند چرا هميشه كورمال كورمال مي رفتند؟ همين منبع ادعا مي كند كه اگر نياكان باستاني شما خورشيد داشتند چرا اينقدر به بيراهه مي رفته اند؟!

4ـ اگر نياكان باستاني صاحب خورشيد بودند خدا وكيلي هر ساله سه وجب پيشروي مي كرد و در يك روز (22 بهمن) هزاران كيلومتر عقب نمي رفت.

5ــ اگر نياكان باستاني خورشيد داشت، حداقل هر سال يك قدم به جلو مي آمد و تا حالا از انيشتين هم جلو زده بود و لابد عقب عقب رفته كه تنه زده به احمدي نژاد و از خواب بيدارش كرده چون اين بابا متعلق به زمان ماضي بعيد يعني هزار و سيصد درشكه است، يعني قبل از هزار و سيصد و درخت!

6ــ اگر نياکان باستاني خورشيد داشتند، چرا هيچوقت نيروهاي سياسي نياكان باستاني، جلو پاي خودشان را نمي ديدند؟ مخالفان را كه اصلا نمي ديدند.  صدام را مي ديدند اما يك دام را نمي ديدند!

در خاتمه بايد اذعان كرد كه فقط يك بار در تاريخ يعني در قضيه بهرام گيت، است كه از دو تا شير واقعي (نه مونتاژ) صحبت به ميان مي آيد و تاج كياني را گذاشتند وسط دو تا شير و گفتند مال بد بيخ ريش صاحبش!

والا در بحراني ترين لحظات تاريخ چون شيري نبود تاج كياني را گذاشتند وسط دو تا گربه و رضا پالانی از راه رسيد و آن را برداشت و چون براي سرش گشاد بود، آبش كرد و فروخت.

و اگر اين انگ ها به نياكان باستاني مي چسبيد كه بعله آن ها صاحب شير و خورشيد بودند و هزاران كمالات داشتند، بعد از دو هزار و پانصد سال بايد در صف رفتن به كره مريخ مي ايستادند، نه اینکه فقط برروی اسکناس های 5 هزار تومانی جعل کنند و مردم به ریش پارسیان بخندند!

ولی در آخر سوالی برایمان طرح می گردد که مجبوریم یکی از گزینه های زیر را انتخاب نماییم:

1- شیری که نیاکان باستانی از آن نام برده اند، با توجه با موارد بالا و ناکارآمدی او تنها داستانی بیش نیست.
2- شیری که از آن نام برده شده شاید خود با شیر موش پرورش یافته که چنین ناکارآمد بوده است.
3- با توجه به برخی اشارات بالا، این شیر تنها با شیر سگی که خورده است میتواند این اعمال را انجام دهد.
4- شاید این شیر تنها همان شیر آب و یا شیر پاستوریزه بوده و بس. 
5- آفتابی که از آن یاد شده تنها میتواند بیانگر یک آفتابه باشد تا آفتاب.



این مطلب
۱۵ تیر ۱۳۸۶
در سایت «آزادتبریز» منتشر شده بود...

No comments:

Post a Comment