Monday, November 17, 2014

قوم فارس کمتر از ۱۰% جمعیت ایران است ــ ارسلان قشقایی






در نیمه جنوبی ایران که قوم فارس آنجا را کشور پارس باستان می‌نامد بیش از ۳۰۰ زبان مختلف هم اکنون رایج است و این مسئله نشانگر آنست که در کشور پارس باستان، مردم نه به یک زبان بلکه به زبان‌های گوناگون صحبت می‌کردند و چیزی بنام زبان پارسی باستان وجود نداشته و ندارد. کتیبه‌های باقی مانده از دوران هخامنشیان بزبان‌های گوناگون مانند: ایلامی، بابلی، سومری و غیره نوشته شده‌اند که خود گواه ادعای ماست. کتیبه کوروش بزبان بابلی و کتیبه‌های داریوش بزبان‌های ایلامی و سومری نوشته شده‌اند و این امر نشانگر آنست که زبان واحدی بنام زبان پارسی در کشور پارس باستان وجود نداشت. زبانی‌که امروزه ملت پارس در جنوب مرکزی ایران و بعضی از مردم خراسان رضوی بدان تکلم می‌کنند همانا زبان دری یا تاجیک است که بعد از ظهور اسلام بوجود آمد و از اختلاط زبان‌های عربی، تورکی، هندی (سانسکریت) و پهلوی شکل گرفت و هیچگونه پیشینه تاریخی در ایران ندارد. امروزه به این زبان تاجیکی بیگانه، زبان فارسی نیز گفته می‌شود!! کشور ایران تا زمان قاجار همیشه یک کشور غالباً تورک شناخته می‌شد که جمعیت ترکان بالغ بر ۶۰% از کل جمعیت ایران بود. اما ترس انگلستان از قدرت بسیار تورکان و اعراب باعث گشت تا بفکر تورک ستیزی و عرب ستیزی بیافتد و بنابراین با علم کردن ناسیونالیسم فارسی در کشورهای عمدتاً تورک مانند ایران و افغانستان؛ رسماً شیپور تورک ستیزی نواختند. اتحاد جماهیر شوروی نیز همین پروژه را در جمهوری عمدتاً تورک نشین تاجیکستان پیش برد. در ایران بغیر از ملت تورک، ملل عرب و بلوچ نیز تحت فشار شوونیسم فارس قرار گرفت. چون جمعیت قوم فارس اندک بود، بناچار دیگر ملل غیر فارس ایرانی را نیز فارس نامیدند تا برای قوم فارس سیاهی لشکر بسازند.

در این مقاله اثبات می‌شود کل کسانی‌ که در ایران در خانه خصوصی خود بزبان فارس صحبت می‌کنند که اصطلاحاً زبان مادریشان فارسی باشد، حتی به ۱۰% از کل جمعیت ایران نمی‌رسد. فقط ۱۰% از جمعیت ایران عرق فارسی یا ناسیونالیسم فارسی در رگ دارند ولی صدای ناسیونالیسم فارس از تمام ایران بگوش می‌رسد و اصطلاحاً گوش فلک را کر کرده است!! آنچه واضح است خود فارس‌ها نیستند که بتوانند با آن جمعیت کوچکشان چنان هیاهوی فارس گرائی براه بیندازند ولی پشت پرده کشور انگلستان یعنی بزرگترین کارخانه فارس سازی در حال تبدیل ایران به فارسستان است! بعد از انگلستان، شهر تهران دومین کارخانه بزرگ فارس سازی است. بسیاری از فارس‌های افراطی اهل شهر تهران هستند که ریشه و تبارشان اصلاً فارس نبوده، بلکه مغزشان شستشو یافته و در فرهنگ فارس انگلستانی ذوب و آسیمیله شده‌اند.

شوونیسم فارس از زمان رضا شاه تا کنون درصدد افزایش سیاهی لشکر فارس زبانان بوده است. طوریکه با بازی با کلمات و شعبده بازی گفتاری سعی دارند تا زبان متفاوت اقوام کم جمعیت ایران را فارسی معرفی کرده و بتدریج آنان را در زبان فارسی غرق و آسیمیله کنند. تا زمان رضا شاه زبان مردم شهرهائی مانند کرمان، بابک، طبس، یزد، گناباد، سبزوار، بجستان و بسیاری دیگر، فارسی نبوده ولی زبان آنان را بتدریج در زبان فارسی آسیمیله کردند و امروزه بعنوان لهجه‌های متنوع فارسی معرفی می‌شوند!!! فشار زبان فارسی باعث شده تا مردم آن شهرها لغات قدیمی زبان مادری خود را بتدریج فراموش کرده و با لغات فارسی عربی جایگزین کنند. حتی با وجود اینکه امروزه آن شهرها را فارسی زبان معرفی می‌کنند ولی اگر افراد مسن آن شهرها سخن بگویند، مردم فارس زبان چیزی نمی‌فهمند، مگر آنکه به فارسی کتابی که در مدارس آموزش دیده‌اند تکلم کنند.

بعنوان مثال به چند لغت رایج در زبان کرمانی توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند

ابو (ساده لوح) – اتکلی (حدس و گمان) – اُسللرو (بدگواره) – بُلیت (کم عقل) – چینه (دیوار) – بلک (برگ) – جال (جوان) – کت (سوراخ) – بُل (قابل ترحم) – تمبیدن (فرو ریختن) – پدوم (بسته شدن) – پرکت (نرم شدن) – چوری (جوجه) – مِدو (سوسک) – بوره (هوسناک) – روار (بالاپوش) – بمبول (فتنه) – چو (شایعه) – قینوس (سخن بیهوده) – اووتا (نخ)

بعنوان مثال به چند لغت از زبان یزدی توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

هادر (مواظب) – بوز (زنبور) – لیتیرک (کوچک) – اُسندلو (زیادی)- مل (گردن)- کدومبه (سر) – ارَج (دست) – درشتن (بیرون گذاشتن) – اِسوندن (گرفتن) – پچخ (له شدن) – نشک (منقار) – اتگلی (بی هدف) – لو (پنجره)- ارچین (راه پله) – اووسا (آنوقت) – ایید (اینطرف) – الو (شعله) – باچَک (فرصت) – آتل (مزاحم) – آدور (خار) – اسبس (یونجه)

ملاحظه می‌کنید که زبان‌های کرمانی و یزدی کاملاً متفاوت از زبان فارسی بوده، گرامر، افعال و معانی لغات بطور آشکار متفاوت از زبان فارسی هستند. ولی نسل جوان کرمانی و یزدی چنان بزبان اجدادی بی توجه شده‌اند که بزحمت می‌توانند سخنان پدر بزرگ و مادربزرگ‌هایشان را متوجه شوند و شوونیسم فارس چگونه بیرحمانه و گستاخانه زبان مردم کرمان و یزد را فارسی معرفی می‌کند! مشابه همین اتفاق در شهرهای بابک، طبس، گناباد و سبزوار رخ داده است. امروزه نسل جوان آن شهرها بزحمت زبان پدر بزرگ‌هایشان را متوجه می‌شوند!! اما خوشبختانه در بسیاری از شهرهای دیگر ایران، اقوام غیر فارس توانسته‌اند زبان مادریشان را حفظ کنند. مثلاً در استان اصفهان فقط در دو شهر اصفهان و نجف آباد بزبان تاجیکی (فارسی) صحبت می‌شود و بقیه مردم شهرهای استان اصفهان بزبان‌های مادری خود سخن می‌گویند و با جدیت نیز زبان مادریشان را حفظ کرده‌اند.

زبان فارسی یکی از ضعیف‌ترین زبان‌های دنیاست که بدون کاربرد لغات عربی و تورکی صحبت کردن بدان زبان غیر ممکن خواهد بود. حتی گمنام‌ترین زبان‌های ایرانی مانند «زرقانی» و «آچمی» در استان فارس تعداد واژگان بیشتری نسبت به فارسی دارند‌.

در استان اصفهان

شهرستان‌های: آران بیدگل، فریدن، جوشقون، چادگان، لنجان (آی دوغمیش)، دهاقان، سمیرم، قمشه، مردم بزبان تورکی صحبت می‌کنند.

شهرستان‌های: مبارکه و فلاورجان (پل وردی خان)، دو زبانه بوده، مردم به زبان‌های تورکی یا لری صحبت می‌کنند

شهرستان فریدون شهر: دو زبانه بوده، مردم به زبان‌های گرجی یا تورکی صحبت می‌کنند.

شهرستان گلپایگان (یورد بایگان): دو زبانه بوده، مردم به زبان‌های تورکی یا وانشونی صحبت می‌کنند.

شهرستان خوانسار: دو زبانه بوده، مردم به زبان‌های خوانساری یا تورکی صحبت می‌کنند.

شهرستان نطنز: مردم بزبان قهردوی صحبت می‌کنند.

شهرستان کاشان: چند زبانه است. مردم به زبان‌های بیذودی، تاتی، راجی یا تورکی صحبت می‌کنند.

شهرستان‌های جوشقانقالی و میمه: مردم بزبان راجی صحبت می‌کنند.

شهرستان‌های اردستان و خمینی شهر: مردم بزبان اردستانی صحبت می‌کنند.

شهرستان نائین: مردم بزبان نائینی صحبت می‌کنند.

شهرستان خور و بیابانک: مردم بزبان خوری صحبت می‌کنند.

برای اینکه اثبات شود آن زبان‌ها، لهجه‌ای از فارسی نبوده و زبان‌های متفاوتی هستند، از هر کدام چند مثال ذکر میشود.

بعنوان مثال به چند لغت از زبان خوانساری توجه کنید: لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

مانی (مادر) – بوبا (پدر) – هالو (دایی) – زوما (داماد) – دِت (دختر) – پیر (پسر) – تسک (شدت) – کرک (مرغ) – اسپا (سگ) – موسار (بزرگ) – هزه (دیروز) – هل (سوراخ) – دیم (صورت) – شبی (لباس) – کوود (تیره) – سلته (نردبان)

بعنوان مثال به چند لغت از زبان نائینی توجه کنید: لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

دُت (دختر) – جن (زن) – وارق (باد) – یومو (لباس) – جیوندا (حشره) – ملو (گربه) – کویه (سگ) – وات (گفتن) – ایشو (برو) – واجه (میگویم) – یا (تمام) – آوْر (آبستن) – کیوه (ظرف سفال) – موجه (پاپوش) – جُخماو (رختخواب) -

بعنوان مثال به چند لغت از زبان خوری توجه کنید: لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

ددو (دختر) – ژنو (زن) – فا (خودم) – گیی (عروس) – ایلو (اینجا) – اَتو (پائین) – گا (باد) – آسُد (خاکستر) – فین (خون) – کرگ ( اجاق) – فاردُن (خوردن) – فافتون (خوابیدن) – بیشهند (رفتند) – الو (بلند شو) – آسک (آهو) – دوژ (دیروز)

بعنوان مثال به چند لغت از زبان اردستانی توجه کنید: لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

دُت (دختر) – جن (زن) – مئد (مرد) – مار (مادر) – هالولت (برادر زن) – دیلا (عروسی) – هوک (خاک) – وو (باد) – او (آب) – درابی (کوزه) – ملی (گربه) – کوو (سگ) – بم خواد (خوردم) – حناق (بنشین) – اوت (آرد) – خُل (خاکستر)

در استان کرمان

در استان کرمان فقط شهر رفسنجان فارسی زبان بوده و در بقیه شهرها مردم به زبان‌های مادری خود سخن می‌گویند. استان کرمان از نظر تنوع زبانی در ایران مقام اول را دارد. بیش از ۲۰۰ نوع زبان مختلف در استان کرمان رایج است. بطوریکه از یک روستا به روستای دیگر زبان مردم تغییر می‌کند و این نشان دهنده آنست که در کشور «پارس باستان» مردم به چندین زبان صحبت می‌کردند نه بزبان واحد.

شهرستان کرمان: مردم بزبان کرمانی صحبت می‌کنند. (در بالا توضیح داده شد)

شهرستان زرند: سه زبانه بوده و مردم به زبان‌های زرندی، تورکی یا عربی صحبت می‌کنند.

شهرستان انار: دو زبانه بوده و مردم به زبان‌های اناری یا عربی صحبت می‌کنند.

شهرستان بابک: دو زبانه بوده و مردم به زبان‌های دهجی یا تورکی صحبت می‌کنند.

شهرستان سیرجان: دو زبانه بوده و مردم به زبان‌های سیرجانی یا تورکی صحبت می‌کنند.

شهرستان بافت: دو زبانه بوده و مردم به زبان‌های بافتی یا تورکی صحبت می‌کنند.

شهرستان ارزوئیه: مردم بزبان تورکی صحبت می‌کنند.

شهرستانهای کهنوج، جیرفت و بم: مردم بزبان بلوچی صحبت می‌کنند.

پرداختن به زبان‌های دیگر در استان کرمان از حوصله این بحث خارج است. چون زبان‌های کم جمعیت اسم ندارند، بنابراین با نام شهر یا روستاهایشان خوانده می‌شوند.

تورکان استان کرمان سه طایفه هستند که عبارتند از: افشار، بیچاقچی و قشقایی

اعراب استان کرمان از طایفه سادات کوهبنان هستند

بعنوان مثال به چند لغت از زبان دهجی توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

بائو (پدر بزرگ) – سال (آشتی) – چغوت (گنجشک)- اِشکال (بز و قوچ)- خِلِمه (بره) – کلیس (مارمولک)- وخی (پا شو) – وجک (بپر) – مَسکه (کره)- دیدون (اجاق) – کرنون (تنور) – هُرمو (گلابی) – اشکفت (غار) – لا (دره) – لرد (بیرون)

بعنوان مثال به چند لغت از زبان بافتی توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند

باشو (پدر بزرگ) – للم (فرزندم) – اسین (رعد و برق) – اُشتلم (باران) – زمهریر (سرما) – پشکور (بهم زدن) – چقاردن (فشردن) – اوخاری (لیوان) – پُت (مو) – گندنا (سبزی) – سیل (تماشا) – هادر (مواظب)- الشتی (ضعیف)

بعنوان مثال به چند لغت از زبان سیرجانی توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

صب (فردا) – کولک (قفل) – خیار (خربزه) – غاره (فریاد) – ورگم (سرحال) – طاق (نصف) – اپچو (بر دوش کشیدن) – بش (برای) – لسک (خسیس) – اوسا (آنوقت) – النقیتو (مجسمه) – کتمبه (سر) – انذراتو (اندک) – ورور (بسرعت)

در استان سمنان (طبرستان)

در استان سمنان سه زبان بعنوان زبان مادری صحبت می‌شود و فارسی بعنوان زبان رسمی فقط در مدارس آموزش داده می‌شود.

شهرستان گرمسار: مردم بزبان تورکی صحبت می‌کنند

شهرستان سنگسر (مهدی شهر) و حومه: مردم بزبان سنگسری صحبت می‌کنند

در بقیه استان مردم بزبان سمنانی صحبت می‌کنند

زبان سنگسری یکی از غنی‌ترین زبان‌های جهان است. دارای ۲۳ حرف الفباست. در این زبان بالغ بر بیست هزار واژه وجود دارد که کماکان نیز رایج هستند. از ویژگی‌های این زبان، وجود حالات مذکر و مؤنث برای اسامی و ضمایر است.

بعنوان مثال به چند لغت از زبان سنگسری توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

پشه (پدر) – مُی (مادر) – شْکِیین (زن) – از (من) – خاک (خواهر) – اینو (پیر) – کورد (چوپان) – شپ (جهش) – واش (گیاه) – اسپه (سگ) – پس (گوسفند) – واخت (گفته)- پیمه (زمین)- تم (بخار) – تر (ناحیه) – مس (بزرگ)- ور (حصار)

بعنوان مثال به چند لغت از زبان سمنانی توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

وشکا (پسر) – ژو بشا (او رفت، مذکر) – ژین بشیا (او رفت، مؤنث) – دزار (دیوار) – شیلّکی (زرد آلو) – ژو گوزه (او بزرگ است، مذکر)- ژین گوزه (او بزرگ است، مؤنث)- آی(یک، مذکر)- اییه (یک، مؤنث)- کرگه (مرغ)- روا (گربه)

در استان خراسان رضوی

در استان خراسان رضوی فقط در شهرستان‌های مشهد و طرقبه شاندیز فارسی صحبت می‌شود.

شهرستان‌های درگز، کلات، چاپشلو (چاووشلو)، قوچان، فیروزه، سرخس، جغتای، فریمان و تربت جام مردم تورکی صحبت می‌کنند.

در شهرستان‌های درگز و قوچان اقلیتی از کردان مهاجر و در شهرستان تربت جام اقلیتی از بلوچها نیز زندگی می‌کنند

شهرستان جوین (نقاب): دو زبانه بوده و مردم بزبان تورکی یا تاتی صحبت می‌کنند

شهرستانهای نیشابور و دررود: دو زبانه بوده و مردم بزبان نیشابوری یا تورکی صحبت می‌کنند

شهرستان سبزوار: دو زبانه بوده و مردم بزبان‌های سبزواری یا تورکی صحبت می‌کنند

شهرستان چناران: چند زبانه بوده و مردم بزبان‌های تورکی، هزاره یا کردی صحبت می‌کنند

شهرستانهای تایباد و خواف: چند زبانه بوده و مردم بزبان‌های بلوچی، تورکی، هزاره، پشتون و عربی صحبت می‌کنند

شهرستانهای زاوه و تربت حیدریه: مردم بزبان تربتی صحبت می‌کنند

شهرستان گناباد: مردم بزبان گنابادی صحبت می‌کنند

شهرستان بردسکن: مردم بزبان بردسکنی صحبت می‌کنند

بعنوان مثال به چند لغت از زبان نیشابوری توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

مارکولو (مادر بزرگ) – پیرکولو (پدر بزرگ)- دفال (دیوار)- حولو (منزل) – خوچار (فشار دادن)- ترقز (پرتاب کردن)- تیارکیدن (درست کردن)- ککرتنگ (گلو) – زنگیچه (آرنج) – گوده (کلیه) – کلیک (انگشت)- نورمه (خمیر) – پت (گره)

بعنوان مثال به چند لغت از زبان گنابادی توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

قچ (له شدن) – مغ (نارس، کال) – منده (خسته) – ورلک (ایستاده) – نهلی (تشک) – کفک (جغد) – مونج (زنبور) – کلفچ (چانه، فک) – گرفته (خسیس) – فند (کلک) – فتور (ناله و شیون) – غال (سوراخ) – مندیل (شال) -

بعنوان مثال به چند لغت از زبان تربتی توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

کیوان (خدمتکار) – ترخ (سفت) – تمنه (سوزن) – دولخ (غبار) – الیف (کوچک) – کق (نارس) – دلینگو (آویزان)- خلمه(گوسفند) – دگیرا (روشن) – صبا (فردا) – لچ (خیس) – گنس (بد حال شدن) – زله (لاغر) – بق (لب) – کلونگ (مشغول)

تورکان خراسان از طوایف ترکمن، افشار، ارشلو، قرایی، بیچاقچی، شول و خلج هستند

در استان یزد

شهرستان‌های خاتم و هرات یزد: دو زبانه بوده و مردم به زبان تورکی یا عربی صحبت می‌کنند

در بقیه استان یزد مردم به زبان یزدی صحبت می‌کنند. (در بالا توضیح داده شد)

در استان فارس

در استان فارس فقط در شهرهای شیراز و فسا بزبان فارسی صحبت می‌شود. فارس‌ها هم حدود دو سوم جمیعت آن شهرها هستند. اکثریت جمعیت استان فارس را ترکان قشقایی تشکیل می‌دهد. تمام غرب استان فارس را ملت قشقایی تشکیل می‌دهد. در شمال، شرق و جنوب استان فارس نیز جمعیت کثیر قشقایی همراه با اقوام دیگر زندگی می‌کنند. در استان فارس تنوع زبانی بسیار زیاد است. زبان‌هایی مانند تورکی، فارسی، عربی، لری، سیوندی، زرقانی، بوانات، سورمقی، کلیلی، کوهمره ای، لارستانی، آچمی، خنجی، بشکردی، تاتی، دوانی و غیره

استان فارس بسیار بزرگ بوده و شهرهای بسیار دارد و پرداختن به زبان‌های متختلف آنجا بسیار وقت گیر است. برای مطالعه بیشتر میتوانید به مقاله قبلی بنده بنام «ضرورت اتحاد اقلیم قشقایی با آزربایجان کبیر» مراجعه کنید.

در اینجا فقط به چند مثال از زبان‌های مختلف استان فارس اشاره می‌شود:

بعنوان مثال به چند لغت از زبان سیوندی توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

بیه (بازو) – گس (انگشت) – ولک (کلیه) – دیم (صورت)- مل (گردن) – پوزار(کفش) – چن (سوزن) – پشین (نخ) – ورد (سنگ) – تیتا (گربه) – اسپه (سگ) – توره (روباه) – کینیش (فرستادن) – کت (افتادن) – فاردش (خوردن)

بعنوان مثال به چند لغت از زبان آچمی توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

لی (صورت) – پپ (ریه) – پیز (دماغ) – کنگ (بغل) – خرس (اشک)- آکار (قارچ) – شیک (جغد) – شلیت (خیس) – کرک (سرد) – لمر (شن) – ویله (اندک) – چخدا (دوباره) – نته (چسبیدن) – دشته (حرف زدن) – الینده (چیدن)

بعنوان مثال به چند لغت از زبان بوانات توجه کنید. لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

آنه (مادر) – دده (خواهر) – کاکی (برادر) – کپ (دهان) – کچه (چانه) – کک (سرفه) – کله (دیوار) – گاسم (شاید)- کل (نصف) – اوشه (زندگی) – تابلّو (باز کن)- چنگ (منقار) – چلک (هیزم) – اوشون (تکان) – چوغور(گنجشک)

ملاحظه می‌کنید که تعداد شهرهای فارس زبان (تاجیک زبان) در ایران بسیار اندک بوده و جمعیت فارس‌ها کمتر از ۱۰% کل جمعیت ایران است ولی چطور بیرحمانه و گستاخانه بر کل کشور حکومت می‌کنند و این زبان بیگانه تاجیکی را بزور بمردم غیر فارس تحمیل می‌کنند!!!

شیوه شوونیسم فارس برای مرگ تدریجی زبان‌های غیر فارسی در ایران بدین طریق است:

۱ . با تحقیر ملل غیر فارس زبان، جوانان غیر فارس را به صحبت کردن بزبان فارسی ترغیب می‌کنند. مثلاً زبان مادری ملل غیر فارس را «گویش محلی یا عشایری» می‌نامند و با دهاتی یا عشایر نامیدن ملل غیر فارس، جوان‌های ساده لوح غیر فارس را ترغیب می‌کنند تا مثلاً که با فارسی صحبت کردن، بچه شهری بحساب بیایند!!!

۲ . با آموزش غلط زبان‌های غیر فارسی در آموزشگاه‌های غیر رسمی سعی دارند تا آن زبان‌ها را در زبان فارسی ذوب و آسیمیله کنند. بعنوان مثال در شهر شیراز کلاس‌های آموزش زبان تورکی غیر رسمی برپا کردند. ولی زبان تورکی را عمداً غلط آموزش می‌دهند تا جوان‌ها زبان تورکی را غلط یاد بگیرند!! بجای زبان تورکی می‌گویند؛ گویش قشقایی یا گویش آذری!!! و در آن کلاس‌های غیر رسمی بجای آموزش لغاط اصیل تورکی فقط لغات فارسی رایج در زبان تورکی با تلفظ تورکی آموزش داده می‌شود!!! همین بلا را در کلاس‌های دیگر بر سر زبان‌های دیگر می‌آورند و بصورت موذیانه و زیر آبی، زبان مادری ملل غیر فارس را تدریجاً تحریف کرده و فارسی آموزش می‌دهند!!!

فیس بوک قشقایی سسی

No comments:

Post a Comment